سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زنهار که دانشمندان را سبک بشمری چرا که این کار تو را خوار می کند و مایه بدگمانی و وهم و خیال درباره تومی شود . [امام علی علیه السلام]
قبر (آغازی بی پایان)

تلقین میت


مؤلف گوید:غیر از زمان احتضار در دوجا براى میّت خواندن تلقین مستحبّ است:یکى زمانى که او را در قبر مى‏گذارند.و بهتر آن است با دست راست دوش راست،و با دست چپ دوش چپ او را بگیرند،و وى را حرکت دهند و تلقین کنند.و دیگر زمانى‏ که از دفن او فارغ شدند،پس از آن‏که مردم رفتند،مستحبّ است ولىّ میّت نزدیک‏ترین خویشان او نزد سر میّت بنشیند،و به صداى‏ بلند به او تلقین کند،و خوب است دو کف دستش را روى قبر گذارد،و دهان را نزدیک قبر ببرد،و اگر دیگرى را هم نایب کند خوب است.و در اخبار وارد شده:چون میّت را این گونه تلقین کنند منکر به نکیر گوید:بیا برویم تلقین حجّتش کردند احتیاج به پرسیدن نیست،پس باز مى‏گردند و دیگر سال نمى‏کنند.علاّمه مجلسى رحمه اللّه فرموده:اگر تلقین کننده به این صورت بگوید جامع‏تر است:
اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ
بشنو،بفهم اى فلان بن فلان
نام او و پدرش را بگوید:
هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَبِّییّنَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ وَ سَیّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالقآئِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدِىَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّةُ هُدَىً اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تعالى وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ قُلْ فى جَوابِهِما:
آیا بر آن پیمانى که از ما بر پایه‏ آن جدا شدى مى‏باشى،از گواهى بر اینکه معبودى جز خدا نیست،یگانه و بى‏شریک است،و اینکه محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)بنده و فرستاده اوست،و سرور پیامبران و خاتم رسولان است،و اینکه علىّ امیر مؤمنان است و آقاى جانشینان،و امامى که خدا اطاعتش را بر جهانیان واجب کرده،و اینکه حسن و حسین، و على بن الحسین،و محمّد بن على،و جعفر بن محمّد،و موسب بن جعفر،و على بن موسى‏ و محمّد بن على،و على بن محمّد،و حسن بن على،و قائم حجت مهدى(درودهاى خدا بر ایشان) امامان مؤمنان،و حجّتهاى خدا بر همه آفریدگانند،و امامانت امامان هدایت و نیکانند. اى فلان بن فلان،هنگامى که دو فرشته مقرّب،و دو فرستاده خداى تبارک و تعالى‏ نزد تو آیند،از پروردگارت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبله‏ات و امامانت از تو سؤال کنند نترس،و در جواب آنها بگو:
اَللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبّى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّى وَالاِْسْلامُ دینى وَ الْقُرْآنُ کِتابى وَالْکَعْبَهُ قِبْلَتى وَ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِی الْمُجْتَبى اِمامى وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِی الشَّهیدُ بِکَرْبَلاءَ اِمامى وَ عَلِىُّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامى وَ مُحَمَّدٌ باقِرُ عِلْمِ النَّبِیّینَ اِمامى وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى وَ مُوسَى الْکاظِمُ اِمامى وَ عَلىُّ الرِّضا اِمامى وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامى وَ عَلِىُّ الْهادى اِمامى وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرىُّ اِمامى وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتى وَ سادَتى وَقادَتى وَ شُفَعآئى بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ،
خدا جلّ جلاله پروردگارم و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم و کعبه قبله‏ام و امیر مؤمنان‏ على بن ابیطالب امامم،و حسن بن على مجتبى امامم،و حسین بن على شهید در کربلا امامم،و على زین العابدین امامم،و محمّد شکافننده دانش پیامبران امامم،و جعفر صادق‏ امامم،و موسى کاظم امامم،و علىّ الرضا امامم،و محمد جواد امامم،و على هادى‏ امامم،و حسن عسگرى امامم،و حجّت منتظر امامم مى‏باشند.اینان که درودهاى خدا بر همگى آنان باد امامان من و آقایانم و پیشروانم و شفیعان من هستند.با آنان دوستى مى‏کنم و از دشمنانشان در دنیا و آخرت بیزارى مى‏جویم،
ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الاْئِمَّةَ الاَْحَدَ عَشَرَ نِعْمَ الاَْئِمَّةُ وَ اَنَّ ما جآءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقُّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِى الْقَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ وَالنُّشُورَ حَقُّ وَ الصِّراطَ حَقُّ وَالْمیزانَ حَقُّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَالْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ
سپس بدان اى فلان به درستى که خداى تبارک و تعالى نیکو پروردگارى است،و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)نیکو رسولى است،و امیر مؤمنان على بن ابطالب،و فرزندانش یازده‏ امام نیکو امامانى هستند،و آنچه را محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)آورده حق است،و مرگ حق‏ است،و سؤال نکیر و منکر در قبر حق است،و بعث و نشر حق،و صراط و میزان‏ و پراکنى نامه اعمال حق است،و بهشت و دوزخ حق است،و قیامت آمدنى است،شکّى در آن نیست،و خدا هرکه را در گورها برانگیزد.
آنگاه بگوید :
اَفَهِمْتَ یا فُلانُ
اى فلان آیا فهمیدى؟
در حدیث آمده:میّت در جواب مى‏گوید:آرى فهمیدم،سپس بگوید:
ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ هَداکَ اللَّهُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فى مُسْتَقرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ
خدا بر گفتار ثابت،ثابت‏قدمت بدارد،به راه استوار هدایتت‏ کند،بین تو و اولیائش در قرارگاهى از رحمتش آشنایى برقرار کند.
سپس بگوید:
اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
خدایا زمین را از دو پهلویش خالى گذار،و روانش را به سویت بالا ببر،و از جانب خود حجّت را تلقین او فرما، خدایا ببخش و درگذر،
این رساله را به کلمه شریفه«عفو»پایان دادم،و رجاى واثق دارم که عفو الهى‏ شامل حال این روسیاه و همه کسانى که به این رساله عمل مى‏کنند شود.
و کان ذلک فى آخر یوم الجمعه التّاسع عشر من شهر محرّم الحرام سنة 1345 الف و ثلثمائة و خمس و اربعین فى جوار امامنا المسموم مولینا الغریب المظلوم ابى الحسن علىّ بن موسى الرّضا علیه و على آبائهُ السّلام من الحىّ القیّوم والحمدللّه اوّلاً و آخراً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحمّد و آلهِ کتبه بیمناه الوازرة عبّاس بن محمّد رضا القمىّ عفى عنهما.
و پایان این کتاب در آخر روز جمعه،نوزدهم محرم،سال هزار و سیصد و چهل و پنج قمرى بوده‏ است،در جوار امام مسموم،مولاى غریب و مظلوم ما،ابى الحسن علىّ بن موسى الرضا(که بر او و پدرانش سلام از سوى خداى زنده پاینده)،و ستایش خداى را در آغاز و انجام،و[درود خدا بر محمّد و خاندانش باد] آن را عباس فرزند محمّد رضا قمى که خدا هر دو را عفو کند نگاشت‏

منبع



  • کلمات کلیدی :
  • محمد ::: سه شنبه 93/2/30::: ساعت 11:25 صبح

    گفتار در جریدتین 

    تحریرالوسیله امام خمینی(ره): یکى از سنت هائى که درباره آن تاءکید شده این است که دو قطعه چوب تر همراه میت بگذارند حال چه اینکه صغیر باشد و چه کبیر چه مرد باشد و چه زن البته در مورد طفل صغیر به امید ثواب جریده بگذارند نه بعنوان سنت دستورى و بهتر آن است که چوب نامبرده جریده خرما باشد و اگر فراهم نشد از درخت سدر و اگر آن نیز فراهم نشد از درخت بید و اگر نشد از انار و اگر آن نیز نشد از هردرخت ترى که فراهم است بگذارند و بهتر آنستکه این دو جریده هریک به درازاى استخوان ذراع باشد هرچند که کمتر آن تا یک وجب و بیشترش تا یک ذراغ نیز کافى است همچنانکه در کیفیت نهادن آن بهتر آنست که یکى را در طرف راست روى ترقوه میت نهاده دنباله اش ‍ بطرف پهلوى میت تا هرجا رسید قرار گیرد بطورى که به پوست بدن او بچسبد و جریده دیگررا بهمین نحو روى ترقوه سمت چپ او مى گذارندلکن این جریده را ببدن میت نمى چسبانند بلکه آنرا بین پیراهن و سرتاسرى جاى مى دهند.

    نوشته ای که همراه میت می گذارند



  • کلمات کلیدی :
  • محمد ::: یکشنبه 91/9/26::: ساعت 10:58 عصر

    چیزهایى که عذاب قبر را برطرف مى کند  

     جریدتین  

    گذاشتن جریدتین زیر بغل میت (و آن دو چوب تر از نخل یا چیز دیگر است ) عذاب قبر را برطرف مى کند.
    زراه گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم : وقتى انسان مى میرد چرا ((جریدتین )) با او دفن مى کنند؟  حضرت فرمود: براى این که تا زمانى که آن دو چوب تر باشند عذاب از میت برداشته مى شود و حسابرسى از او نمى کنند؛ زیرا عذاب قبر و حساب در یک روز و یک ساعت مى باشد و آن هم از وقتى است که میت را داخل قبر مى کنند تا موقعى که بستگان از سر قبر او برمى گردند. اما بعد از خشک شدن آن دو چوب ، دیگر میت را عذاب نمى کنند.
    حضرت رسول صلى الله علیه و آله به قبرستانى عبور کرد، دید صاحب قبرى را عذاب مى کنند فرمود: دو چوب تر بیاورید، وقتى آوردند یکى را بالاى سر میت و دیگرى را پائین پاى میت دفن کرد.
    عرض کردند: یا رسول الله ! چرا چنین کردید؟ فرمود: براى این که عذاب او تخفیف پیدا کند و تا وقتى این دو چوب تر باشد او را عذاب نمى کنند.
    نیز حضرت صادق علیه السلام فرمود: ((جریدتین )) که با انسان دفن مى شوند، هم براى مؤ من نفع دارد و هم براى کافر
     

     

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • محمد ::: چهارشنبه 91/6/29::: ساعت 9:45 عصر

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    شرح حدیث پیامبر(ص) در زمینه«ذکر الموت»

     « آیت ا... سیّد محمد علی مدرسی یزدی »  برابر با هفدهم شعبان المعظّم 1431

     

      الحمدلله ربِّ العالمین و صلَّی الله علی محمّد و اله الطّاهرین

        قَالَ (رسول الله صلی الله علیه و آله): إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَایَةُ اللَّهِ وَ السَّعَادَةُ جَاءَ الْأَجَلُ بَیْنَ الْعَیْنَیْنِ وَ ذَهَبَ الْأَمَلُ وَرَاءَ الظَّهْرِ وَ إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَایَةُ الشَّیْطَانِ وَ الشَّقَاوَةُ جَاءَ الْأَمَلُ بَیْنَ الْعَیْنَیْنِ وَ ذَهَبَ الْأَجَلُ وَرَاءَ الظَّهْر. (کافی ج : 3ص : 258)

       ترجمه : آن گاه که «ولایت الهی» و «سعادت»،(برای کسی) ثابت شود آرزو به پشت رود (فراموش شود) و اجل(مرگ) جلو چشم آید، و آن گاه که«ولایت شیطان» و «شقاوت» (برای کسی) ثابت شود آرزو جلو چشم آید و اجل به پشت رود.

     

       دو حدیث دیگر در همین زمینه:   

     ...قال رجل من الأنصار: من أکیس الناس و أکرم الناس یا رسول الله؟ فقال: أکثرهم ذکرا للموت و أشدّهم استعدادا له.أولئک هم الأکیاس ،ذهبوا بشرف الدّنیا و کرامة الآخرة.

       ترجمه(ترجمه ها تقریبی است):   

    مردی از انصار از رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسید: چه کسی زیرک ترین و گرامی ترین مردم است؟ پیامبر(در پاسخ) فرمود: آنان که بیشتر یاد مرگ می کنند و بیشترین آمادگی را برای آن دارند؛آنها هستند که زیرک اند و شرافت دنیا و کرامت آخرت را به دست آورده اند.

     

       عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: أَفْضَلُ الزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا ذِکْرُ الْمَوْتِ وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ ذِکْرُ الْمَوْتِ وَ أَفْضَلُ التَّفَکُّرِ ذِکْرُ الْمَوْتِ فَمَنْ أَثْقَلَهُ ذِکْرُ الْمَوْتِ وَجَدَ قَبْرَهُ رَوْضَةً مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ.

       از پیامبر نقل شده است که فرمود: برترین زهد در دنیا یاد مرگ است؛برترین عبادت یاد مرگ است؛برترین تفکر یاد مرگ است؛کسی که سنگینی یاد مرگ را احساس کند(یاد مرگ بر او اثر گذارد) قبر خود را باغی از باغ های بهشت می یابد.

     

       بی تردید اسلام دین انزوا و گوشه گیری و بریدن از زندگی نیست. خدا در قرآن فرموده است: «همه ی زمین را برای{استفاده} شما آفریدم» و امیر المؤمنین فرموده: «دنیا،سکونت گاهِ عافیت» است و در دعا ها بار ها از خداوند، طول عمر و عافیت و روزی می طلبیم. پرسش این است با اینکه اسلام دین زندگی و بهره وری از نعمت ها ست،چرا در تعالیم دینی آن همه در مورد «یاد مرگ»تأکید شده و به عنوان کلید سعادت و خوشبختی قلمداد گردیده است؟

       پاسخ این است که یاد مرگ،خود،«زندگی ساز» است.«ذکر الموت» در واقع ما را به سوی «زندگی حقیقی» و صحیح سوق می دهد و از فرو غلتیدن در زندگی های مجازی و انحرافی، که فرجامی جز زیان و خسران ندارد، باز می دارد.

     

                                                

       توضیح اینکه، انسان در مجموع سه نوع زندگی دارد: «زندگی در رحم»،«زندگی در دنیا» و«زندگی در آن جهان». «زندگی در رحم» مقدمه ی زندگی در دنیا است.به سخن دیگر،هدف از زندگی جنینی این نیست که جنین همیشه در شکم مادر باقی بماند،بلکه هدف، رشد و پرورش یافتن و کسب آمادگی برای ورود به «زندگی دنیا»است.از آنجا که این واقعیت برای مادر روشن است تمام برنامه ها و رفتارهای او نسبت به جنین بر همین اساس (تولد) شکل می گیرد. پس«تولد» برای مادر یک شاخص و «قطب نما» است که فعالیت های خود را با توجه به آن سامان می دهد.اگر مادر از این واقعیت غفلت کند؛یعنی تنها به فکر زندگی جنینی بچه باشد،ممکن است(مثلا) غذا یا دارویی مصرف کند که هر چند در کوتاه مدت موجب رشد جنین گردد، لکن در آینده(پس از تولد)،عامل نقص عضو یا عقب ماندگی ذهنی و حتی مرگ کودک شود.

     

       آنچه بیان شد فلسفه ی «زندگی در رحم» بود.اکنون سؤال این است:هدف از «زندگی در دنیا» چیست؟آیا هدف،باقی ماندن در دنیا است؟به تعبیر دیگر،آیا هدف از «زندگی در دنیا» خود «زندگی در دنیا»است؟     بی شک پاسخ منفی است.هدف از زندگانی در دنیا نیز پرورش یافتن و طی کردن مراحل رشد و کمال است،تا آدمی برای «تولد»ی دیگر و ورود به «جهانی برتر» آماده شود . نام این تولد «مرگ»است،که دروازه ی ورود به جهان دیگر است.

     

       نکته ی مهم این است ،همان گونه که در حیات جنینی، هر گونه فعالیت و تلاش بدون در نظر گرفتن «تولد» و زندگی آینده کودک،انحرافی و خطرناک بود،در زندگی دنیایی نیز هر گونه برنامه و کوشش بدون توجه به «مرگ» و زندگی آینده (زندگی جاویدان) نادرست و خطرناک خواهد بود. کسانی که «زندگی خوب» را تنها در زندگی و لذت های این جهانی جستجو می کنند در واقع «فلسفه زندگی» در دنیا را گم کرده اند.آنها مثل همان مادری هستند که برای فربهی جنین خود غذا یا دارویی مصرف می کند که موجب بد بختی وی پس از تولد می شود.غفلت از نکته ی یاد شده؛ یعنی غفلت از اینکه زندگی دنیا مقدمه ( و به تعبیر روایت «مزرعه») برای آخرت است فرجامی سخت و فاجعه بار به دنبال خواهد داشت که هیچ ندامتی آن را جبران نخواهد کرد.

     

       چیزی که می تواند ما را از افتادن در این وادی وحشتناک نجات بخشد و زندگی را در خط صحیح و حقیقی خود قرار دهد«ذکر الموت»است.از اینجا است که نقش فوق العاده و سرنوشت ساز «یاد مرگ» روشن می شود. همان گونه که مادر، تنها با «یاد تولد» می توانست زندگی جنینی را مدیریت کند و فرزندی سالم داشته باشد، انسان در دنیا نیز تنها با «یاد مرگ» می تواند زندگی خویش را درست مدیریت کند. بنا بر این، یاد کردن از مرگ یاد کردن از نابودی و پایان زندگی نیست،بلکه یاد کردن از جاودانگی خویش است و اینکه زندگی نهایی و اصلی ما در همین فرصت اندک دنیا و به دست خود ما ساخته می شود.یاد مرگ افق دید ما را به امتداد ابدیت گسترش می دهد و قبل از کوچیدن از دنیا به ما می آموزد «هدف زندگی» چیست و چگونه زندگی خویش را«مهندسی» کنیم.

     

       از اینجا نیز روشن می شود که چرا اسلام تا این اندازه بر موضوع«یاد مرگ» تأکید کرده و چرا حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله، یاد کنندگان مرگ را شایستگان«سعادت» و متقابلا ،فراموش کنندگان مرگ را،محکومان «شقاوت»معرفی کرده است. در حقیقت «یاد مرگ» و «فراموشی مرگ»- هر دو - «زندگی ساز» اند؛ هر کدام به نوعی؛ یکی انسان را به اوج می رساند و دیگری او را به سقوط می کشاند.

       بر این اساس می توان انسان ها را به دو دسته تقسیم کرد :

       یاد کنندگان مرگ = سعادتمندان

       فراموش کنندگان مرگ= شقاوتمندان 

     

     با تأکید باید گفت داروی بسیاری از بیماری های لا علاج آدمی در زمینه های روحی و اخلاقی و حتی در عرصه های سیاسی و اجتماعی همین موضوع است. موضوعی که متأسفانه بسیاری از ما انسان ها عادت داریم چندان در آن تعمق نکنیم و در نتیجه از آثار پر خیر و برکت آن محروم می مانیم.

       با توضیحی که داده شد روشن گردید ذکر الموت از جمله عوامل محوری است که شعاع تأثیر آن بسیار گسترده است.

     

       توضیح اینکه عوامل تهذیب و سلوک دوگونه است:الف: عوامل موردی ب:عوامل کلان

       عوامل موردی آن است که انسان را از یک یا دو گناه خاص باز دارد،مثل آگاهی از زیان های دروغ یا غیبت ، که اگر این آگاهی در حد لازم باشد موجب ترک این دو گناه می شود.

       اما عوامل کلان، تأثیری گسترده دارد و انسان را از طیف وسیعی از گناهان باز می دارد و به سوی بسیاری ازخیرات و نیکی ها سوق می دهد. چیزهایی از قبیل«حب»(حب الهی) ،«خوف» (خوف از عذاب) و «رجا»(امید به ثواب)،اگر به حد خاصی برسد،از این قبیل است.

       یکی از عوامل کلان سلوک و تعالی معنوی یاد مرگ است.به گونه ای که اگر مداوم باشد عصمت نسبی ایجاد می کند.



  • کلمات کلیدی :
  • محمد ::: چهارشنبه 89/5/27::: ساعت 12:54 صبح

    پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: افضل الزهد فی الدنیا ذکر الموت.

    و افضل العباده ذکر الموت

    مسئله ای که تحت عنوان ذکرالموت (یاد مرگ بودن) آمده بسیار عجیب و یکی از مسائل کلیدی سیر و سلوک و وارد شدن در فضای معنویت است و کمتر چیزی است که به اندازه این بتواند اثر گذار بوده و تحول عظیم بگذارد.

    بعضی چیزها کلیدی آسان و در دسترس و تغییرات زیربنایی ایجاد می کند و نیاز به درس خواندن و یادگیری ندارد. ذکر الموت یکی از این چیزهاست. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: افضل الزهد فی الدنیا ذکر الموت.  

    مفاهیم ارزشی زیادی در روایت داریم که یکی از آنها زهد است. زهد هم انواع و اقسامی دارد که افضل آن ذکر الموت است. در دعای ندبه می خوانیم: بعد ان شرطت علیهم الزهد. خداوند بعد از اینکه با انبیاء شرط کرد که زاهد باشند مقام نبوت را به آنها داد. اگر از مرز زهد عبور نکنند بعثت و نبوت و... نیست. و افضل الزهد (قله اش) ذکر الموت است. و افضل العباده ذکر الموت...

     

    قبر به روایت تصویر کلیک نمایید



  • کلمات کلیدی :
  • محمد ::: شنبه 88/2/19::: ساعت 10:27 عصر

       1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 62
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدید :197003

    >> درباره خودم <<
    قبر (آغازی بی پایان)
    محمد
    افضل العباده ذکرالموت

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    قبر (آغازی بی پایان)

    >>لوگوی دوستان<<



    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<